22 آوریل 2012 - شعر, نوشته ها    بدون دیدگاه

ساعت عاشقی

می آیی به ساعت عاشقی
و بهار
بر شانه هایت
به شکوفه می نشیند

می آیم
می آیم
با طلوع شعرهای تازه

چتر بوسه هایت را
مهیا کن
تا دورترین کوچه های شبانه
به تبسم لب هایت
چراغ بیافروزد

ارسال دیدگاه