27 ژوئن 2012 -
شعر, نوشته ها
بدون دیدگاه


این سرود پنهان
از دقایق کوچه ها
بالا می زنم
و سطرهایم
پس پلک های پنجره ها
ذخیره می شود
شب است و
تا مهتابی / هنوز
سرودی در عقربه ها
درد می کشد
از دقایق کوچه ها
بالا می زنم
و سطرهایم
پس پلک های پنجره ها
ذخیره می شود
شب است و
تا مهتابی / هنوز
سرودی در عقربه ها
درد می کشد