27 ژوئن 2012 - شعر, نوشته ها بدون دیدگاه
بر این سکوت نهفته
مانده ام با ریزش بی دغدغه ی جمعه و
بی حوصله گی های خاموش
زیر لب زمزمه می کنیم
کبودی های نشسته بر حنجره را
مگر
عبور نسیمی
در این میان
التیام سکوت مان باشد
مانده ام با ریزش بی دغدغه ی جمعه و
بی حوصله گی های خاموش
زیر لب زمزمه می کنیم
کبودی های نشسته بر حنجره را
مگر
عبور نسیمی
در این میان
التیام سکوت مان باشد