18 نوامبر 2022 - شعر    بدون دیدگاه

‏شبانگاه است و

واژه‌ای نمی‌یابم

در ابتدای تخیل‌ات

 

هوای هر آنچه می‌گذرد

بر اتفاق و روایت

گرفته است و خاکستری‌

 

بگو چگونه گذر کرد/ بر تو

سرعت حادثه

و التهاب حنجره‌ات

از چگونه سرودن

چگونه نوشت

 

تو غایت راهی

و رستن هر گیاه

از نگاه تو

رفتار می‌گیرد

 

رخداد عاشقیتی

در زخم‌های محال

 

ارسال دیدگاه