22 دسامبر 2011 -
شعر, نوشته ها
بدون دیدگاه


غزال تشنه۲
در امتداد باران
به افق نگاهت
پیوند می خورم
می دانم
به جست و جوی عاشقیت ات
سکوت دوست داشتن را
به غربت شهر بخشیدی
دنبال این صدا
غزال تشنه ای ست
تا سطری دیگر
به بامدادش
سرودی تازه کند