19 دسامبر 2022 - شعر    بدون دیدگاه

چه لحظه‌های شومی

نصیب من

تمام راه به ظلمت

و خانه در دقایق ویران

 

افق به چشم گریان

چو فولاد سرخ

مشتعل می‌گشت

 

به سان مانده‌ی راهی

چشم به آسمان دادم

لبریز ابرهای تباهی

و بر کرانه‌ی وحشت

در مدار سکوتی نجیب

فرو ماندم

 

ارسال دیدگاه