2 ژانویه 2012 - شعر, نوشته ها    بدون دیدگاه

خاطره های کولیان

از بنفشه که آغاز می کنم
یکایک
شبنم ها
از نگاهت بارور می شوند

هیچ بارانی را
معجزه نیست
با بقچه های کولیان هم
سفر زیباست
و خاطره هایی
که نقل مکان می کنند

رویایم اگر مجالی بیابد
پرنده ی آوازش را
به تو هدیه می کند
صبور باش
این کوچه
به نگاه تو شاد می شود

ارسال دیدگاه