22 دسامبر 2011 - شعر, نوشته ها    بدون دیدگاه

میدان التحریر

همه ی راه ها
کوچه های بن بست که نیست
میدان التحریر
یا سکوت مان
که گویایی یقینی ست

و نو برگ های جوان
که آوندهای امیدشان
به پائیز رسیده است

می دانم
معشوقه ای به راه
چشم سفید می کند

22 دسامبر 2011 - شعر, نوشته ها    بدون دیدگاه

پائیزی ها۳

خاطره هامان را
در همین بگو مگوهای روزمره
مبادله می کنیم
هزاره ی پائیزی و
تعبیر رویاهای شبانه
در قهوه ای که می نوشیم

شاخه ها یکایک
قد می کشند
و سطرهای مرا
تاریک روشن بامداد
آشفته می کند

22 دسامبر 2011 - شعر, نوشته ها    بدون دیدگاه

پائیزی ها۲

به مهر می رسم
و شانه های پائیزی
که نگاه ها را
رج می زند

نت های رنگین
و دست های لبریزمان
تا سازها
سکوت ساحل را
برآشوبند

22 دسامبر 2011 - شعر, نوشته ها    بدون دیدگاه

هوای پرواز

به سمت صدایت
و نگاهی که انتظار را
به جاده می بخشد
فرصت هنوز باقی ست
و دسته گلی برای دوست داشتن

پنجره را باز کن
هوای پرواز
شریانت را
به بغض نشانده است

22 دسامبر 2011 - شعر, نوشته ها    بدون دیدگاه

پائیزی ها۵

حنجره ای به تبعید و
پنجشنبه ای
که غربت پائیز را
به سکوت هفته می رساند

نگاهم کن
دلتنگی این نت ها
از معبر دست های تو
به دریا می رسد

22 دسامبر 2011 - شعر, نوشته ها    بدون دیدگاه

پائیزی ها۶

پائیز می رسد
با خاموشی دیرسالش
رنگین کمان نگاهش
برگ برگ خاطره ها را
به حنجره می دهد
و چشم ها
که ساحل فردا را
در موج های سکوت
سنگین می گذرند

22 دسامبر 2011 - شعر, نوشته ها    بدون دیدگاه

پائیزی ها۸

نیمی ت آفتاب پائیزی
تا به شادی
بامداد پرندگان
یکسر
آوازی عاشقانه شود

به نیمه ی دیگر / ماه
تا سکوت شب
به نتی طولانی
دست هایت را
در سطرهایم
جاری کند

برگه‌ها:«1...2829303132333435»