

نیلوفرانه ۵
در عبور ناگزیرش / جهان
به کوچه ات که می رسد
نیلوفری کنار پنجره می نهد
نگاهش را و
دلش را
قفل صدایش را
در عبور ناگزیرش / جهان
به کوچه ات که می رسد
نیلوفری کنار پنجره می نهد
نگاهش را و
دلش را
قفل صدایش را
به نخستین زخمه
به تعبیر می رسد
جهان
در انگشتانت
فرودآ
فرودآ
بر غربت نت هایم
نگاهت را می گیری
و پشت نت های سکوت
پنهان می شوی
این همه ترانه را
با کدام موج
به دریا زنم
دریغا دریغ
این ناخدای بی بادبان
گهواره ی عاشقانه ای ست/دست هایت
به بامداد که می رسد
سطرهای پائیزی
هزاره ی خیالت
تکرار می شود
پا به پای من
به شعر می رسی
به شب
و همه ی ستاره ها
از پنجره ی کوچک اتاقم
دزدانه/ رصد می کنند
به پائیز های خاموشی می رسد
موجی
مهر که می گذرد
از کدام سمت غروب آغاز شدی
که دست هایت
بوی شعر بود و
نگاهت
باروتی به انتظار نشسته
در من خاموش می شوی
به رنگ ترانه ای
و نگاهت می پاید
دلتنگی های آدمی
برگ های بی شماری ست
در حراج پائیزی
می ریزد
بی شتاب و
با آخرین سرودش
نگاهت / کافی ست
در یا
به غرور موج هایش
بیاندیشد
سطرهایم
به عاشقانه هایش
موهایت را
به باد می دهی
آوازم
پریشان می شود
کمی از ستاره هایت را
برای من بگذار
عاشقان این شهر
پی جوی خاموشی ات
پائیزی های جهان را
به رویا می برند
سطرها هم بالغ می شوند
کمی از نگاهت را
به بچگی هایش
حراج کن
شب و
مهتابی دهانم
که جست و جوی فریادی را
به زخم
می نشیند
به سمت صدایت
و نگاهی که انتظار را
به جاده می بخشد
فرصت هنوز باقی ست
و دسته گلی برای دوست داشتن
پنجره را باز کن
هوای پرواز
شریانت را
به بغض نشانده است
بهار به عشوه می گذرد
ترانه ای به سکوتم رخنه می کند
و برگ های عاشق
در صدایم تلو تلو می خورند
کدام نگاه
نام مرا ربود