20 مه 2024 - شعر    بدون دیدگاه

‏از ضلع اکنون

به وقت معصوم آسمان

بر آستان اتفاق

شب را حکایت است

با تکه‌های ظلمت‌اش

بر مفصل روایت و توفان

 

19 مه 2024 - شعر    بدون دیدگاه

‏اینک که خاطرات تو

پرتاب می‌شود

در لحظه‌های حزن

 

شب

جایی برای تکوین تو می‌گردد

در وقت چشم‌های تو

که حرف‌های مرا

تفسیر می‌کند

 

در قاب اکنون

شرحِ تمام است

تنفس به ضلع رویای‌ات

 

19 مه 2024 - شعر    بدون دیدگاه

‏مرکز زخم است

این سرزمین

و ما حفر

حفر

حفر می‌کنیم…

چاهی بی ته را

شاید بر حنجره‌های شکسته

آواز بی‌غروبی

التیام فاصله‌ها باشد

 

16 آوریل 2024 - شعر    بدون دیدگاه

‏زندگی همین است

در ورطه‌ی تلاش‌های روزمره

دست و پا زدن

 

یکی با گیسوی رهایش

روشنان سیمای محزون شهر

پلیسی با تابلوی عبور ممنوع

و بازنشسته‌ای با طومار بی‌پایان ذله شدن

 

مداری که روز و شب را

تکرار می‌کند

و کابوس‌های نیمه شبش

حافظه را بلند

 

گاهی تلخ

و گاه تیره

تا از خود به در شوی

 

16 آوریل 2024 - شعر    بدون دیدگاه

‏در عریانی صدا

به وقت تقاطع ممنوع

حجاب استعاره

بر کلمات می‌گیرم

 

در هیاهوی خیابان ولی

نگاه‌ها

عریانی خاطره‌اند

سودای خیزش و آواز

 

16 آوریل 2024 - شعر    بدون دیدگاه

 

‏در دوردست تنهایی

تبعید گشته‌ایم

با درد بی‌گناهی‌مان

 

گویی که شوق آمدن کسی

تنها در ازدحام خیال بود

 

شب است و

سخاوت شبانه‌ی رویاها

بر حجم قیرین خاموشی

 

16 آوریل 2024 - شعر    بدون دیدگاه

‏آن سوتر ایستاده‌ای

آنجاتر که جهان

لذت حضور تو را

یکسر شبیه خود می‌کند

 

و در ازدحام سکوتت

میان خمیازه‌ی زمان

چیزی از تو غایبم می‌ماند

 

و در مسافت عاشقی

این سرزمین

در تنگنای زاویه‌هایش

چقدر تپق می‌زند

 

18 ژوئن 2023 - شعر    بدون دیدگاه

و روی شانه‌ی مجهول

شلیک روشن معلومی‌ست/ دوشکا

چیزی که روی دهان می‌دود

زخم عمیق می‌زند

 

بیگانه‌ی کلمات زندگی‌ست

وقتی که شعله می‌کشد

درد صداها

در انحنای پر التهاب حنجره

 

و غلت شیرین‌ رویای دوست داشتن را

پر آشوب می‌کند

وقتی که چشم باز هنر را

نشانه می‌گیرد

 

برگه‌ها:1234567...36»