Browsing "نوشته ها"
18 آگوست 2013 - نوشته ها    بدون دیدگاه

بی دریغ می گذرند
کلمات
از رگ های روزگار
و حباب جهان
بر فریب نگاهم

همصدای نت های تو
عقربه های پائیز را
شاخه به شاخه
از خیابان
عبور می کنم
رویا به کلمه
کلمه
به وسعت دست ها

18 آگوست 2013 - نوشته ها    بدون دیدگاه

از زخم جهان
به نگاهت
بغضی عظیم
خاطره هامان را
جا به جا می کند

استواری یک اتفاق
و لب های مان
تا هر صلیب
بهای بوسه ای باشد
که بر دوش می کشیم

5 دسامبر 2012 - خبر, نوشته ها    بدون دیدگاه

در استوای بی تقویم کلمات

اثر جدید مسعود بیزارگیتی :
 
پس از انتشار کتاب (( دهانم با هیچ صلیبی به سکوت نمی رسد )) با عنوان انگلیسی :     
 
THERE IS NO CROSS WHICH SILENCE MY MOUTH     
                                                     
اثر مسعود بیزارگیتی از سوی انتشارات هندز مدیا (H&S ) در لندن در سال ۲۰۱۲ کتاب جدید
 
وی با عنوان (( در استوای بی تقویم کلمات )) با عنوان انگلیسی :

Upon a timeless equator of Words

به تازگی از سوی همان ناشر در لندن (انگلستان) منتشر شده است. برای کسب اطلاع بیشتر
 
در خصوص کتاب ها و نحوه ی تهیه ی آنها به این لینک مراجعه نمایید.

Upon a timeless equator of Words

17 سپتامبر 2012 - شعر, نوشته ها    بدون دیدگاه

کشتزار آواز و
پائیز
یله بر عقربه های بی خویشی مان

از مهتابی
به رویا می رسم
و دست هایم
شب را / رج می زند

17 سپتامبر 2012 - شعر, نوشته ها    ۱ دیدگاه

می دانم
می دانم
حلق آویز کلمات
در نگاه برگ های پائیزی
می ریزم
از چهار پایه ای
که طرح هیچ طلوعی را
در باد در به در
روشن نمی کند

10 سپتامبر 2012 - شعر, نوشته ها    بدون دیدگاه

تبعیدی رویای ام
و عشق / گویی
خاطره ای ست
تا انگشت های نمناکم
چهار فصل را
در حجم بی قرارش
تاراج کند

رها می شوم
با گیسوانی پریشیده
در خش خش پائیز
که عطر موزون حنجره ام را
در ارتفاع آسمان
می گسترد

بر دهانم
زخمی ست
که عصرهای به راه مانده
در شکوه خاموش شان
پایکوبی می کنند

این بیابان
به کدام جاده ی دلفریب
نگاه مرا
زینت می دهد

10 سپتامبر 2012 - شعر, نوشته ها    بدون دیدگاه

نه جامه ای از خلخال ستارگان
بر اندام کلماتم
نه بهاری
تا نگاهم
بر اشیاء بی جان
بگذرد

دلی استوار بر بوسه های زخم و
حنجره ای
که التهاب جهان را
رصد می کند

10 سپتامبر 2012 - شعر, نوشته ها    بدون دیدگاه

حیران می آیم
از صدای آشفته ی جهان
و نوبرانه ی هیچ عاشقانه ای
لبانم را
شیرین نمی کند

از عصر خاموشی ها
حرف به حرف
فراموش می شویم
و آسمان
بغض ناتمامش را
در نگاه مان / می تکاند

23 آگوست 2012 - شعر, نوشته ها    بدون دیدگاه

کوتاه

کوتاه می آیم
کوتاهم
که قد دوست داشتنت
از مدار می گذرد

کوتاه
مثل آه
که التهاب بغض مرا
در مهبانگ جهان
خلاصه می کند

برگه‌ها:«1...24252627282930...36»